سفارش تبلیغ
صبا ویژن

می شکست قلب یک عاشق

گریه می کرد و به اوج بی کسی

از حضور حس تنهایی

بروی صفح? آبی ولی تاریک دل

از نگاه خواب آن ، عشق رفته می نوشت

می رسید فریاد او ، تا خدای آسمان بی کسی

از صدای زاری چشمان او

هر فرشته بی بهانه گریه می کرد

نم نمک این آسمان ، حس پائیزی گرفت و

بر سکوت پهن? تنهایی اش ، بارش باران نشست

طاقتی دیگر نبود ، در آسمان غوغای تلخی بود بپا

چشم عاشق نم نمک خوابش گرفت

هقهق تنهایی اش

با صدای دلنشین پای مرگ ، جان می گرفت

آمد آن لحظه که باید می رسید

می نوشت روی یک کاغذ ، یک آرزو

کاش می شد بودی و

من مانده بودم در کنار عشق تو

انتظار عاشق دلخست? بی ادعا

در سکوت خلوت شب سر رسید






درباره وبلاگ

علی حسن زاده[0]

آزاد می نویسم و آزاد می خونم

ویرایش

جستجو

آمار


    بازدید امروز : 4
    بازدید دیروز : 6
    کل بازدید : 31567
    تعداد کل یاد داشت ها : 13
    آخرین بازدید : 103/9/8    ساعت : 7:46 ع

دانشنامه مهدویت

لوگوی دوستان

دیگر امکانات